هنگامی که عقد بیع منعقد میشود نخستین التزامی که به موجب قرارداد بر عهدۀ بایع قرار میگیرد تسلیم مبیع است. تسلیم در لغت به معنای گردن نهادن، سلام گفتن، (کاتوزیان، محمدعلی، فرهنگ کاتوزیان، ج۱، ص۱۹۵، چاپ ۳، بهار ۸۳، چاپخانه کامران.)
واگذار کردن و سپردن (عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، ج۱، ص۵۷۵، انتشارات امیرکبیر، ۸۶) است و معنای حقوقی آن از معنای لغوی دور نیفتاده است. اثر حقوقی تسلیم این است که مسئولیت تلف به طرف قرارداد منتقل میشود، در حالیکه اگر کالا قبل از تسلیم تلف شود فروشنده حقی نسبت به ثمن ندارد.
مقتضای معاوضی بودن بیع این است که در قبال الزام مالک به تسلیم مبیع، مشتری نیز به پرداخت ثمن ملزم گردد، بنابراین فروشنده میتواند اجرای این تعهد را از دادگاه بخواهد، عدم پرداخت ثمن جز در خیار تدلیس و تاخیر ثمن در هیچ مورد به بایع حق فسخ بیع را نمیدهد ولی حق حبس برای وی همواره محفوظ است.
قانون مدنی در مادۀ ۳۶۷ تسلیم را این چنین تعریف کرده است: «تسلیم عبارتست از دادن مبیع به تصرف مشتری، به نحوی که متمکن از انحاء تصرفات و انتفاعات باشد البته همانطور که ذکر گردید تسلیم ملازمه با تصرف عملی خریدار در مبیع ندارد.» (کاتوزیان، محمدعلی، فرهنگ کاتوزیان، ج۱، ص۱۶۶، چاپ ۳، بهار ۸۳، چاپخانه کامران.)
به موجب عقد بیع، بایع ملزم به تسلیم مبیع و مشتری ملزم به تادیه ثمن میباشد. منشا این لزوم امور زیر است:
اولاً: اینکه چون هرگاه مبیع عین خارجی باشد به موجب عقد، ملکیت مبیع به مشتری منتقل میشود، پس از عقد، بایع ملک دیگری را در تصرف دارد بنابراین باید آنرا به مالکش بدهد.
ثانیاً: ملزم بودن بایع مبنی بر تسلیم مبیع ناشی از آثار خود بیع است.
ثالثاً: الزام فروشنده به تسلیم مبیع ریشه قراردادی دارد.
(شهیدی، مهدی، حقوق مدنی ۶، ج۱، ص۳۸، انتشارات مجد، اسفند ۸۴، چاپ چهارم.)
پی نوشت
پس از انعقاد عقد بیع، صرف نظر از اثر فوری آن که انتقال مالکیت است، اولین تعهدی که بر عهدۀ مشتری قرار میگیرد تادیه ثمن است. این تادیه بر مبنای عدالت معاوضی است زیرا طرفین در مقابل آنچه میدهند میخواهند چیزی بدست آورند و بایع نیز در مقابل تسلیم مبیع، تادیه ثمن را انتظار دارد. گفته شد که در اثر انعقاد عقد بیع مشتری ملتزم به تادیه ثمن است و این تادیه بر مبنای تراضی و توافقی است که بین بایع و مشتری وجود دارد زیرا این دو بر حسب قرارداد توافق نمودهاند که دو تعهد در مقابل یکدیگر داشته باشند و نظر به همین ریشه قراردادی داشتن این التزامات است که مادامی که هر یک از طرفین، تعهد خود را انجام نداده، دیگری میتواند از حق حبس استفاده کند.
همچنین بایع میتواند در صورت عدم تادیه ثمن بر طبق مقررات خیار تاخیر ثمن بیع را فسخ کند، به بیان دیگر طرفین بصورت ضمنی قبض و اقباض عوضین را شرط نمودهاند و عقد مبتنی بر این دو تعهد مستقر گردیده است، به همین جهت است که عقد بیع را «تملیک عوضین» و «تعهد به تسلیم آنها» تعریف نمودهاند که تا جزء اخیر این تعریف تحقق نیابد، جزء اول که انتقال مالکیت است نیز بطور کامل مستقر نمیشود، زیرا هر یک از طرفین میتوانند با توجه به خیارات قانونی عقد را فسخ نمایند. قانون مدنی در بند ۴ ماده ۳۶۲ به این التزام مشتری تصریح دارد: «عقد بیع مشتری را به تادیه ثمن ملزم میکند.» (کاتوزیان، محمدعلی، فرهنگ کاتوزیان، ج۱، ص۲۱۲، چاپ ۳، بهار ۸۳، چاپخانه کامران.)
به قلم بختیار سیدنظامی (کارشناس رسمی دادگستری و دانش آموخته حقوق)
ویرایش نوید دولت آبادی فراهانی (کارشناس رسمی دادگستری)